برهان بهلول

by مجتبی بنائی - پنجشنبه 27 خرداد 1389 - گروه : خواندنیها - مشاهده : 0
برچسب‌ها: #عمومی #خواندنیها #لبخند #نکات

s: خواندنیها | لبخند | نکات روزی یکی از دوستان بهلول گفت : ای بهلول ! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت : نه ! پرسید : اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت : نه ! پرسید : پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟ .... بهلول گفت : نگاه کن ! من مقداری آب به صورت تو می پاشم . آیا دردت می آید؟ گفت : نه ! بهلول گفت : حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم . آیا دردت می آید؟ گفت : نه ! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد ! مرد فریادی کشید و گفت : سرم شکست ! بهلول با تعجب گفت : چرا؟ من که کاری نکردم ! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی !!

Comments