امضای شخصی خودت را داشته باش

by مجتبی بنائی - یکشنبه 25 فروردین 1398
گروه : فرهنگ و جامعه
برچسب‌ها: #ارتقای شخصی #هویت شخصی #خودشناسی

امضای شخصی خودت را داشته باش <>

مطلبی زیبا برگرفته از کانال علی فرنودیان
یک روشی است که چند سالی است برای مهندسین جوانتر تمرین می‌کنم. روزهای اول که می‌آیند آموزش است و سفتی و سختی. یادشان می‌دهم که شگرد کار اینطور است و فوت و فن کوزه‌گری آنطور. اول از همه به کیفیت و محتوای محاسبات و گزارشاتت توجه کن، دوم به کارفرما و رابطه‌ات با کارفرما، و سوم به اینکه تمام کار ما از اول تا آخرش ضرب‌الاجل است و همه عالم مدارکشان را یک ساعت دیگر می‌خواهند. حواست به این سه تا خیلی باشد. هر کدامشان بلنگند‌ ممکن است نانمان آجر شود. برو ببینم چه می‌کنی. دو سه سالی عرق جبین است و کد‌ یمین. هر روز یک چیز جدید می‌آموزند و بازخورد می‌گیرند و یک تکه‌ای از وجودشان را تراش و صیقل می‌دهند. هر چند ماه یک بار هم ارزیابی عملکرد است که فلان محاسبات را باید یاد بگیری و بهمان مدل را، و این اشکال را تصحیح کنی و آن یکی را. بعد از چند وقتی که محاسبات و گزارشها رسیدند به کیفیت مطلوب و چند ماهی بدون عیب و ایراد عمده گذشت، یک روزی سوال می‌کنم که فلانی، این گزارش هیچ ایرادی ندارد. شدی مهندس مشاور.
حالا اگر کسی این گزارش را بخواند و مقدمه و متن و موخره‌اش را ببیند، می‌فهمد که این را تو نوشته‌ای؟ محاسبات درست هستند و گزارش هم عالی، اما تو کجای این قصه‌ای؟ آن چیزی که تو را تو می‌کند و از مثلا من متفاوت می‌کند کجاست؟ اگر رفیق رفقایت به عنوان آدم کنجکاو از تو یاد می‌کنند، این کنجکاوی توی گزارش خودش را نشان داده؟ اگر به عنوان آدم دقیق یاد می‌کنند چطور؟ کسی نداند که تو نوشته‌ای، از خواندنش می‌تواند حدس بزند؟ از‌این گزارش سرد و خشک را که به زبان عدد و قانون نوشته شده چطور می‌شود چرخاند تا تو از وسطش سر در آوری؟ جواب هم مال امروز نیست. هر لحظه راهنمایی خواستی من هستم، مرضم هم مطالعه آدمهاست. ولی برو چند ماهی فکر کن.

ایمیل می‌نویسی، گزارش می‌نویسی، محاسبه می‌کنی، فکر کن که این کار من است و امضای من دقیقا کجاست. بعد با هم گپ می‌زنیم.

این چند ساله «مدیریت به سبک خودشناسی» راستش خیلی نتیجه مثبت داشته. بیشتر آدمهای دنیا می‌شنوند «خودت باش» و قسمت اول را فراموش می‌کنند. یادشان می‌رود که اول باید آموخت و زیر و زبر قصه را دانست و بعد این «خود» را تویش تزریق کرد. از اول، شنا ندانسته می‌خواهند بپرند توی استخر و خود باشند. بعضی دیگر هم یک چیزی یاد می‌گیرند و گرفتار روزمرگی می‌شوند و این سهم «خود» را از یاد می‌برند. وسط این دو دریا شهری است. تویش هم می‌شود محتوای درست و درمان تولید کرد و هم خود بود. زمانش را باید درست پیدا کرد و مربیش را. بقیه قصه خیلی سخت نیست.

دروغ‌های سفید

by مجتبی بنائی - یکشنبه 25 فروردین 1398
گروه : فرهنگ و جامعه
برچسب‌ها: #رشد شخصی #دقت کنیم #مدرسه زندگی #اخلاق کاربردی

دروغ‌های سفید مانع پیشرفت و رشد شخصی <>

متنی از سایت شخصی محمدرضا شعبانعلی

در سالهای گذشته، در بخشی از کلاسهای مذاکره و ارتباطات، از دروغ حرف می زدم و در مورد نحوه مواجهه با آن صحبت می کردم. دروغ ها را به دو گروه تقسیم میکنند: دروغ سیاه  و دروغ سفید. دروغ سیاه دروغی است که با گفتن آن به زندگی فرد دیگری آسیب می زنیم. مثلاً فردی که به همسر خود خیانت میکند اما به او میگوید که هنوز عاشقانه دوستش دارد. شرکتی که درآمد سرشار دارد اما در اظهارنامه های مالیاتی، خود را ضررده معرفی میکند. کسی که از شرکت خود دزدی میکند ولی کس دیگری را برای این دزدی متهم می کند.
دروغ سفید دروغهایی است که برای آسیب به دیگران گفته نمی شوند:
در جاده با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت رانندگی میکند اما در جمع دوستان میگوید که کمتر از ۱۲۰ کیلومتر در ساعت نمیرود.
روزی یک صفحه کتاب میخواند اما در حضور دیگران میگوید اگر کمتر از ده صفحه در روز بخوانم نمیخوابم..!

چند روز اخیر که کتابهای پاول اکمن را بیشتر و دقیق تر میخواندم جمله ای نظرم را جلب کرد:

«من دروغهای سیاه را بخشودنی می دانم ....اما دروغ سفید نابخشودنی است. این دروغ انسانها را به پرتگاه نابودی می برد».

بیشتر و بیشتر خواندم و دیدم راست میگوید.
ما با دروغ سفید دیگران را فریب نمیدهیم بلکه «خود» را «فریب» میدهیم.

به اندازه ای که تصویر بیرونی ما با واقعیت درونی ما تفاوت دارد، دچار تعارض و اضطراب و تنش میشویم. به همان اندازه وادار میشویم در مواجهه با دیگران نقاب بر چهره بزنیم و به همان اندازه از تحقق برنامه های توسعه تواناییهای فردی خویش، جا می مانیم...

اگر من روزی یک صفحه کتاب میخوانم و خود را متعهد کنم که در حضور دیگران نیز همین حرف را بزنم، زودتر به افزایش میزان کتابخوانی خود تشویق میشوم.
اگر روزها ساعت ۱۱ از خواب بیدار میشوم و این را به دیگران نیز بگویم، انرژی من برای بیدار شدن در ساعت ۹ افزایش می یابد و به دیگران هم میتوانم با افتخار بگویم: «اخیراً هر روز ۲ ساعت زودتر بیدار میشوم».
اما کسی که ساعت ۱۱ بیدار میشود و به همه میگوید ساعت ۷ بیدار است، حتی وفتی دو ساعت از خواب خود کم میکند و ( ۹ صبح بیدار میشود) دو گزینه برای دروغ گویی سفید پیش رو دارد:
گزینه اول: همچنان به همه بگوید ساعت ۷ بیدار میشود (پس هیچ جایزه ی بیرونی برای این تلاش دریافت نمیکند و بی انگیزه میشود)
گزینه دوم: از این به بعد به همه بگوید: من ساعت ۵ از خواب بیدار میشوم (و به این صورت در باتلاق دروغ سفید بیش از قبل فرو میرود و عزت نفسش نیز خدشه دار میگردد)

بیایید با هم قرار بگذاریم هیچوقت دروغ سفید نگوییم.

Recent articles

فاجعه جهل مقدس

فاجعه جهل مقدس

شنبه 24 فروردین 1398 by مجتبی بنائی / فرهنگ و جامعه

خلاصه‌ای از کتاب جهل مقدس و آفتی که دینداران و به تبع آن کل جامعه را تهدید می‌کند

Read more
اسپینوزا، الگویی برای تمرین خردورزی

اسپینوزا، الگویی برای تمرین خردورزی

دوشنبه 20 اسفند 1397 by مجتبی بنائی / روزنوشت

معرفی رمان فلسفی - روانشناسی مساله اسپینوزا و دعوت به تمرین خردورزی و معرفت اندوزی

Read more
آدمِ كسی نباش!

آدمِ كسی نباش!

جمعه 18 آبان 1397 by مجتبی بنائی / خواندنیها

خاطره‌ای زیبا از علامه طباطبایی که خوی مریدپروری نداشت

Read more
آیا دنیا و تن زندان روح ماست ؟

آیا دنیا و تن زندان روح ماست ؟

پنجشنبه 17 آبان 1397 by مجتبی بنائی / پرواز اندیشه

همیشه به ما گفته‌اند که دنیا زندان مومن است. آیا به راستی این گونه است ؟

Read more