خلاصه ای از 15 اصل فلسفه زندگی آندره ژید
فلسفه زندگی آندره ژید را می توان در 15 اصل گنجانید . این اصول را با رعایت تقدم و تأخر منطقی می توان بدین صورت تنظیم و ارائه کرد :
1. خدای متشخص انسانوار وجود ندارد .
2. لوازم وجود خدای متشخص انسان وار هم وجود ندارد (مانند هدف داری آفرینش جهان، نوع انسان یا یک انسان خاص ؛تعیین تکلیف یا تکالیفی برای انسانها ؛ اینکه پاداش و کیفری باشد ؛ کارهایی مصداق اطاعت و کارهایی مصداق معصیت خدا باشد و ... )
3. نه فقط چون خدای متشخص انسان وار وجود ندارد من انسان تکلیف الاهی بر عهده ندارم هیچ انسان دیگری نیز حق ندارد برای من تعیین تکلیف کند .
4. حال که نه خدا تکلیف من انسان را معین کرده نه انسانهای دیگر هر که باشند حق دارند که برای من تعیین تکلیف کنند ، فقط این شق می ماند که خودم برای خودم تعیین تکلیف کنم و این یعنی زندگی اصیل.
5. در سرزمینی که تکلیف مرا در آن هیچ کس نه خدا نه هیچ انسانی تعیین نکرده است و یا نمی تواند بکند من هم کاملا آزادم هم کاملا مسئول و هم کاملا تنها و چون چنین است دست به گزینش زدن هراس آور است .
6. این آزادی در گزینش علی رغم هراس آوری و پرهزینه بودنش و نیز علی رغم گریز ناپذیری و ضرورت داشتنش میوه نیکویی دارد و آن خود شکوفایی و تفّرد یابی است .
7. جایگاه این خودشکوفایی و تفرد یابی این زندگی دنیوی است چون زندگی پس از مرگی در کار نیست .
8. برای اینکه قدردان این زندگی کوتاه باشیم شرط اول قدم آن است که آن را صرف پرداختن به رازها که در بابشان امکان حصول یقین نیست نکنیم .
9. حال که کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ باید در افسون گل سرخ شناور باشیم به تعبیر دیگر مصلحت دید من آن است که یاران همه کار بگذارند و پی شادی و لذت گیرند .
10. اما زندکی فقط حال است که واقعیت دارد و بنابراین فقط در ظرف حال است که میتوان سراغ شادی و لذت را گرفت .
11. رمز شادی و لذت در دلبستگی و وابستگی نداشتن یعنی در وارستگی است باید به چیزی دل نبندم تا از همه چیز لذت عائدم شود . وارستگی و آزادگی از هر چه رنگ تعلق بگیرد کلید دستیابی به شادی و لذت است .
12. وابستگی و دلبستگی به هیچ چیز خاص نداشتن و در عین حال همه چیز را دوست داشتن و پذیره شدن و استقبال کردن و خوش آمد گفتن همان عشق است .به بیان دیگر وارستگی از همه چیز همان و عشق به همه چیز همان .
13. برای اینکه بتوانم به همه چیز یکسان عشق بورزم و هر چه را پیش آید بپذیرم چاره ای جز این نیست که خودگزین و خودپرست نباشم و الّا ناگفته پیداست که تنها از منظر سود و ضرر شخصی به جهان خواهم نگریست و و موجودات را به سود رسان و زیان آور تقسیم خواهم کرد و با این تقسیم بندی نخستین چیزی که از میان برمیخیزد عشق عام است .
14. تیشه به ریشه خود پرستی زدن علاوه بر شادی و خوشی ، موجب زایش اخلاق نیز می شود .
15. عشق عام علاوه بر اینکه زاییده خودناپرستی است زاییده خداپرستی نیز هست (خدای نامتشخص) چرا که عشق عام به معنای عشق به همه موجودات و به عبارت دیگر عشق به جهان است و جهان همان طور که اسپینوزا می گوید نام دیگری است برای خدا .
📚منبع : مقاله در ستایش وارستگی از استاد ملکیان چاپ شده در انتهای کتاب مائده های زمینی و مائده های تازه آندره ژید ترجمه مهستی بحرینی انتشارات نیلوفر
برگرفته از کانال تلگرامی مصطفی ملکیان
پینوشت : برخی از اصول آندره ژید با جهانبینی اسلامی ما سازگار نیست مانند اصل هفتم اما کلیت بحث، ارزش تفکر و پیروی کردن را دارد و از آن برای بنیان نهادن یک زندگی اصیل و سالم اخلاقی میتوان بهره برد.