اندر احوالات ادارات
s: تجربیات | تخصصی چندی پیش در مناقصه ای شرکت کردیم راجع به طراحی سایت 19 تا زیر مجموعه از یک اداره . از توصیفات پروژه و نیز آشنایی با آن مجموعه بر می آمد که هدفشان کار با جوملاست و تمام امکاناتی که لیست کرده بودند به راحتی در جوملا بدون کدنویسی انجام پذیر بود. قیمتی که اعلام کردیم حدود 3 میلیون تومان بود. دیروز اول صبح یکی از دوستان از همان اداره تماس گرفت که پاکت استعلام ها را باز کرده ایم و قیمت شما از همه کمتر بوده است. خواهش کرد اگر امکان دارد قیمت ها را بالا ببریم چون هدف انجام پروژه نبوده است و تنها می خواسته اند قیمت انجام چنین پروژه ای دستشان بیاید و در جذب بودجه آن بتوانند اقدام کنند. با توجه به اینکه واقعاً جا داشت که قیمت را بالا ببریم من هم موافقت کردم و گفتم حضوری با مهر شرکت خدمت میرسم که قیمت پیشنهادی را اصلاح کنم هر چند یک امر غیر قانونی بود اما گفت که بحث آبروی واحد فناوری اطلاعات مطرح است و ممنون می شوم همکاری کنید . پشت سر ایشان یکی دیگر از همکاران همان مجموعه که اتفاقاً از دانشجویان قدیم خود من هم بود تماس گرفت و با لحنی حق به جانب کلی به قیمت پائین ما اعتراض کرد و گفت شما فکر کردید واسه رزومه خودتون و اینکه بخواهید به همه اعلام کنید ما برای فلان جا سایت طراحی کردیم با هر قیمتی می تونید کار را انجام بدید و فکر می کنید ما قبول می کنیم از شما؟ فکر کردید پراید را به جای پژو رنگ کنید به ما بدید ، ما هم هیچی نمی فهمیم و همین طوری از شما تحویل می گیریم؟ اون سایت دانشگاه بیرجند که طراحی کردید اگر نمونه کار شما باشد به درد ما نمی خورید . حتی گفت اگر تا قبل از سال یک نمونه از موارد پروژه را انجام دهید و ما ببینیم که خوب شده است به شما اجازه کار می دهیم. خیلی ناراحت شدم و عصبانی با بنده خدا که از این جوانهای پیراهن روی شلوار و به ظاهر مذهبی است حرف زدم که مرد حسابی شما یا کار را به ما می دید یا نمی دید دیگه دعوا و تحقیر و این حرف ها معنی نداره . گفتم من برای کاری که چند روزه می توانم آماده کنم چرا بیام قیمت 20 میلیونی بدم (مثل اینکه بعضی ها همچین قیمتی داده بودند) و حتی گفتم تو داری از من درس خونده دانشگاه تهران که خودت دانشجوی من بودی ، ایراد می گیری اون هم با این لحن ؟ گوشی را قطع کردم و به دوستی که اول زنگ زده بود ماجرا را گفتم . چند دقیقه بعد مدیرکل فناوری اطلاعاتشان تماس گرفت و کلی معذرت خواهی کرد و گفت که این بنده خدا اخلاقش همین طوریه و توی اداره هم تقریبا طرد شده است و ما خیلی باهاش کار نداریم . شما هم جدی نگیرید . جالب اینجا بود که این بنده خدا به یکی از دوستان مشترکمان زنگ زده بود و بعد از کلی گلایه، گفته بود که آقای بنائی مدرکش را به رخم کشید در صورتیکه "ان اکرمکم عند الله اتقاکم". جالب بود که به نظر ایشان خودش را با تقواترهم می دانست که امیدوارم همین طور باشد ..... خلاصه ماجرا با تغییر قیمت از جانب ما در آخر روز حل شد اما خاطره برخورد این نیروی اداری همیشه در ذهنم خواهد ماند ر