مدرسه عشق

by مجتبی بنائی - جمعه 29 مرداد 1389 - گروه : بر بلندای شعر و عرفان - مشاهده : 10
برچسب‌ها: #شعر #مدرسه

  مدرسه عشق <>

مرحوم مجتبی کاشانی بنیانگذار «جامعه یاوری فرهنگی» است که هدف آن ایجاد مدارس و مراکز آموزشی و فرهنگی در مناطق محروم کشور است. این مؤسسه در زمان حیات ایشان بیش از ۲۰۰ مجتمع آموزشی ساخته است که در سال۱۳۹۵ تعداد این مجتمع‌ها به ۸۵۰ مورد رسید. در قسمتی از وصیت‌نامه کاشانی آمده: «من کاری نتوانستم برای مردم انجام دهم، حاصل عمر من برای ملتم و کشورم ۲۰۰ مجتمع آموزشی است که با پول مردم و دوستانم در انجمن یاوری ساختم و شش کتاب شعر که برای مردم و به عشق آنها سروده‌ام و تعدادی کارخانه منظم و زیبا شده و هزاران کارگر و کارمند و متخصص صنعتی. امیدوارم از آنها پاسداری شود به هر حال به قول پاستور من از آنچه در توان داشتم انجام دادم و اینک در لحظه وداع از این نظر احساس شرمندگی نمی‌کنم و این را به خوبی در شعر «اهل به آینده» در کتاب روزنه‌گفته‌ام»

... درمجالی که برایم باقی است
باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که در آن همواره اول صبح
به زبانی ساده
مهر تدریس کنند
وبگویند خدا
خالق زیبایی وسراینده عشق
آفریننده ماست
مهربانیست که ما را به نکویی
دانایی
زیبایی
وبه خرد می خواند
جنتی دارد نزدیک،زیبا وبزرگ
دوزخی دارد –به گمانم –
کوچک وبعید
در پی سودا نیست
که ببخشد مارا
وبفهماندمان ،
ترس ما بیرون از دایره رحمت اوست
در مجالی که برایم باقیست
باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که خرد را با عشق
علم را با احساس
وریاضی را با شعر
ودین را با عرفان
همه را با تشویق تدریس کنند
لای انگشت کسی
قلمی نگذارند
ونخوانند کسی را حیوان
ونگویند کسی را کودن
ومعلم هر روز
روح را حاضر وغایب بکند
وبجز ایمانش
هیچکس چیزی را حفظ نباید بکند

مغزها پر نشودچون انبار
قلب خالی نشود از احساس
درسها یی بدهند
که بجای مغز دلها تسخیر کند
از کتاب تاریخ
جنگ را بردارند
در کلاس انشا
هر کسی حرف دلش را بزند
«وغیر ممکن» را از خاطره هامحوکنند
تا کسی بعد از این
بازهمواره نگوید:«هرگز»
وبه آسانی همرنگ جماعت نشود
زنگ نقاشی تکرار شود
رنگ را در پاییز تعلیم دهند
قطره را در باران
موج را در ساحل
زندگی را در رفتن وبرگشتن
از قله کوه
وعبادت را در خدمت خلق
کار را در ، کندو
وطبیعت را در جنگل ودشت
مشق شب این باشد
که شبی چندین بار
همه تکرار کنیم :
عدل
آزادی
قانون
شادی . . .
امتحانی بشود
که بسنجد ما را
تا بفهمند چقدر
عاشق و آگه وآدم
شده ایم
در مجالی که برایم باقیست
باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که در آن آخر وقت
به زبانی ساده
شعر تدریس کنند
وبگویند که تا فردا صبح
خالق عشق نگهدار شما

Comments