چه کسی باور می کند، رستم معرفی کتاب

by مجتبی بنائی - شنبه 01 تیر 1392 - گروه : روزنوشت - مشاهده : 1
برچسب‌ها: #عمومی #روزانه #معرفی #کتاب

s: روزانه | معرفی | کتاب مدتها بود کتاب رمان فارسی نخوانده بودم بیشتر هم به این دلیل که اثر زیبا و نثر شیوایی در این زمینه ندیده بودم. کتابی با نام " چه کسی باور می کند،رستم " نوشته خانم روح انگیز شریفیان را که خانمم به من معرفی کرد را با همین ذهنیت شروع به خواندن کردم و خیلی سریع جذب آن شدم. بی دلیل هم نبوده است که کتاب برنده جایزه ادبی بنیاد گلشیری در سال 83 شده است. کتابی که با نثری زیبا روحیات یک زن تنها (از لحاظ عاطفی) را با واکاوی خاطرات گذشته او بیان می کند و صد البته همان ماجرای همیشگی عشقی که از کودکی در دلش جوانه زده بود. ماجرای کتاب در وبلاگ "کتاب هایی که می خوانیم" اینگونه روایت شده است : "رمان خانم روح‌انگیز شریفیان، زندگی نامه زنی میان‌سال است. زنی که بلافاصله بعداز ازدواج در مهاجرتی خود خواسته، هم‌راه همسرش، به نقاط مختلف جهان سفر می‌کند. کتاب در سفری با قطار نوشته می‌شود. سفری که بستری شده برای نوشتن آن‌چه که بر وی گذشته است. این سفر فرصتی است برای مرور بر خاطرات و گذشته‌ای که دیگر قابل تکرار نیست. راوی داستان –شورا- می‌کوشد با یادآوری خاطرات روزگار گذشته شاید امروز ِ خود را تسکین دهد. امروزی که درونش از آن عشق آتشین دوران جوانی به همسرش –جهان- تهی شده است. همسری که با روزنامه دیواری بین خودش و او کشیده است. هر از گاهی در طول کتاب نیم نگاهی هم به دور و بر فعلی اش می کند. با خطوطی که در مورد مسافرین قطار یا آن‌هایی که در آن طرف پنجره ایستاده اند و معمولن هم از وی دور می‌شوند. که این بازگشت به زمان حال در جای جای داستان بسیار به موقع است. جاهایی که می توانی کتاب را کنار بگذاری و بروی سر یخچال مثلن. چرا که می‌دانی چه می‌گذرد. حروف کتاب در سطوری با حروف ایرانیک نوشته شده است. مخاطب بسیاری از این بندها، رستم است. و اما رستم. رستم پسرکی بوده یکی دو سالی کوچک تر از شورا که از ده به شهر آورده‌اند تا در منزل پدر بزرگ راوی کار کند. شاید واژه منزل در این جا شما را به اشتباه بیاندازد. در واقع راوی در دوران قبل از مهاجرت در خانه‌ای زندگی می‌کرده چون خانه دایی جان ناپلئون. چند خانه چسبیده به یکدیگر. با ساکنانی که همه فامیل‌اند. شورا شیرین ترین خاطرات را با رستم دارد. رستمی که در کودکی تنها او اجازه داشته گربه مادر بزرگ را نوازش کند. گربه ای که نامش لوسی است. رستم بعدها خودش گربه ای دارید به نام مامی. شورا در جوانی تمام وجودش مملو از عشق به جهان بود، رستم به نظر می‌رسد که خیلی در بطن ماجرا نیست. با این‌که با هم بزرگ می‌شوند ولی به طور مثال نه در مراسم عروسی وی رستمی هست و نه در هنگام ترک وطن. شورا خیلی دیر فهمید که رستم نه می‌توانست در عروسی او باشد و نه می‌توانست با وی وداعی داشته باشد. از این زاویه رمان خانم شریفیان در موارد بسیاری یک رمان عشقی محسوب می شود. ولی درمجموع من کتاب را مرثیه ای در رثای آن چه که قهرمان داستان از دست داده است می دانم. از عشق و میهن و .." در هر صورت انتهای کتاب کاملا اشک مرا درآورد که توصیف وبلاگ "معرفی کتاب" همین احساس را به شما می دهد : "فوق العاده زیبا بود واقعا دوستش داشتم لحنش شدیدا شاعرانه و زیبا بود و خیلی خیلی زیاد منو تحت تاثیر قرار داد و این برام بزرگ ترین حسن داستان بود . در عین حال طرز بیان روانی داشت و چنین داستانی را مبتذل نکرده بود مایه های بزرگی از درد از دست دادن را از روان شناسی را دورن خودش داشت . خیلی به دلم نشست ." تحقیقی که در باره نویسنده کتاب کردم دیدم ایشان خود روانشناسی خبره در حوزه مسائل فرهنگی بخصوص مهاجرت و نیز مسائل روز جامعه ایران است . اگر به متن کتاب دسترسی ندارید می توانید آنرا از این آدرس دانلود کنید.

Comments