امضای شخصی خودت را داشته باش
مطلبی زیبا برگرفته از کانال علی فرنودیان
یک روشی است که چند سالی است برای مهندسین جوانتر تمرین میکنم. روزهای اول که میآیند آموزش است و سفتی و سختی. یادشان میدهم که شگرد کار اینطور است و فوت و فن کوزهگری آنطور. اول از همه به کیفیت و محتوای محاسبات و گزارشاتت توجه کن، دوم به کارفرما و رابطهات با کارفرما، و سوم به اینکه تمام کار ما از اول تا آخرش ضربالاجل است و همه عالم مدارکشان را یک ساعت دیگر میخواهند. حواست به این سه تا خیلی باشد. هر کدامشان بلنگند ممکن است نانمان آجر شود. برو ببینم چه میکنی. دو سه سالی عرق جبین است و کد یمین. هر روز یک چیز جدید میآموزند و بازخورد میگیرند و یک تکهای از وجودشان را تراش و صیقل میدهند. هر چند ماه یک بار هم ارزیابی عملکرد است که فلان محاسبات را باید یاد بگیری و بهمان مدل را، و این اشکال را تصحیح کنی و آن یکی را. بعد از چند وقتی که محاسبات و گزارشها رسیدند به کیفیت مطلوب و چند ماهی بدون عیب و ایراد عمده گذشت، یک روزی سوال میکنم که فلانی، این گزارش هیچ ایرادی ندارد. شدی مهندس مشاور.
حالا اگر کسی این گزارش را بخواند و مقدمه و متن و موخرهاش را ببیند، میفهمد که این را تو نوشتهای؟ محاسبات درست هستند و گزارش هم عالی، اما تو کجای این قصهای؟ آن چیزی که تو را تو میکند و از مثلا من متفاوت میکند کجاست؟ اگر رفیق رفقایت به عنوان آدم کنجکاو از تو یاد میکنند، این کنجکاوی توی گزارش خودش را نشان داده؟ اگر به عنوان آدم دقیق یاد میکنند چطور؟ کسی نداند که تو نوشتهای، از خواندنش میتواند حدس بزند؟ ازاین گزارش سرد و خشک را که به زبان عدد و قانون نوشته شده چطور میشود چرخاند تا تو از وسطش سر در آوری؟ جواب هم مال امروز نیست. هر لحظه راهنمایی خواستی من هستم، مرضم هم مطالعه آدمهاست. ولی برو چند ماهی فکر کن.
ایمیل مینویسی، گزارش مینویسی، محاسبه میکنی، فکر کن که این کار من است و امضای من دقیقا کجاست. بعد با هم گپ میزنیم.
این چند ساله «مدیریت به سبک خودشناسی» راستش خیلی نتیجه مثبت داشته. بیشتر آدمهای دنیا میشنوند «خودت باش» و قسمت اول را فراموش میکنند. یادشان میرود که اول باید آموخت و زیر و زبر قصه را دانست و بعد این «خود» را تویش تزریق کرد. از اول، شنا ندانسته میخواهند بپرند توی استخر و خود باشند. بعضی دیگر هم یک چیزی یاد میگیرند و گرفتار روزمرگی میشوند و این سهم «خود» را از یاد میبرند. وسط این دو دریا شهری است. تویش هم میشود محتوای درست و درمان تولید کرد و هم خود بود. زمانش را باید درست پیدا کرد و مربیش را. بقیه قصه خیلی سخت نیست.